محصولات عشایری

ساخت وبلاگ


به نام خداوند قوچ وپازن و جیران

خداوند تلکی و دوشان و ترلان

خدای چویل و چیچک و چغان

خداوند قاخوردوقره قورت وقلپان

به یاد میجر و واسموس و برنو

به یاد سرما و کردک و پالتو

به یاد کیلیگ و آهو و تیهو

به یادشرشرچشمه و سایه گردو

به یاد کنگر و قاتق و چورگ

به یادکشک و سیرکو و دیبگ

به یاد شال و آرخالق و تفنگ برنو

به یاد کلاه و چقه و ملکی و شبرو

به یاد چوبدست و چماق .شش پر و دم گو

به یاد دولول .سرپر و سوزنی. پران و برنو

اسفندیارنجفی

تلنگری بر تکنولوژی جدید زندگی


روزی که "آلج" ، "بنک" ، "کلخنگ " و "چرز" از "چانته هایمان "رخت بربست تا شرکت داداش برادر کرج تنقلاتمان را تامین کند .روزی که "هل " و "میخک " جایش را به اودکلن " ورساچی " و " کنزو " داد

روزی که بوی "ترکی چرگ"(نان تیری) را فراموش کردیم تا لواش و جوش شیرین عرض اندام کند .روزی که دوشیدن شیر عار شد و ایستادن در صف شیر یارانه ای افتخار.

روزی که "مشک " و " یایق " را دادیم تا "امرسان"یکه تازی کند و روزی که دیوار های خانه مان خالی از جای" برنو " و " قطار" شد تا پوستر های "سوفیا لورن" و" آلن دلون" جای آن را بگیرد

روزی که "ماس سینه " ،"لورک "،چوکلیک" از سفره ها جمع شد تا "رد بول" و "دلستر "کلاس بخش سفره ها باشد. آن روز که "چیق" و "تلواره" رفت تا مدرنیته حصاری شود بین من و تو

روزی که اگر کودکی در جمع از لغتی انگلیسی استفاده کند حضار احسنت ها میگویند و این در حالی است که حتی والدین هم لغات اصیل ترکی را فراموش کرده اند

روزی که "لباس ترکی " مایه ی تحقیر شد و تیپ "کالج " و "اسپورت " مایه ی تمدن
روزی که "جاجیم" ،" گلیم " و " قالی های ترکی با طرح شیر و مارال را دادیم تا قالی های ماشینی با طرح های بی روحش زینت بخش خانه هایمان شود


آن روز بود که سادگی و صداقت چون " دراج " ، " کبک " و " تیهو " های دشت درا پر کشید و از میانمان رفت. آن روز بود که نسیم دلنواز "قرقچی "،"کوه آقایی" " قوزلی" را پشت سر نهادیم و رسیدیم به جایی که هستیم.میدانم "قره قاج "و " رودک " هست ولی این درد همچنان می تازد..و این داستان ادامه دارد

اسکندر نجفی

قره قروت

قره قوروتیاترفیاسیاه کشکیکی از انواعلبنیاتبه رنگ سیاه یا قهوه ای و بعضاً سفید یا زرد است که مزه ای بسیار ترش دارد .

دوغ ترش شده را در مشک می ریزند تا تمام چربی آن که کره می باشد جدا گردد. بعد باقی مانده دوغ را می جوشانند تا غلیظ شود، سپس آن را روی پارچه صاف می کنند تا آب آن گرفته شود و باقی مانده را که روی پارچه مانده است، به صورت گلوله یا بیضی یا استوانه در آورده، می گذارند تا خشک گردد و نام آن راکشکمی گذارند. آب چکیده از پارچه را با کمی شیر مخلوط کرده و بعد می جوشانند تا جسمی سرخ رنگ و ترش مزه که قره قروت نام دارد به دست آید.

کشک

کشک ازدوغتهیه می شود کشک غالباً مزه ترشی دارد و در غذاهایی مانند٬آش رشتهو "کشک بادمجان" استفاده می شود. <<کشک>> یکی ازچندین فراورده ی فرعی درتهیه <<کره>> است.عشایزماسترادرون <<مَشک>> ریخته و با زدن و تکان دادن آن٬ کره اش را می گیرند. پس ازاینکه کره از ماست گرفته شد٬ چیزی که می ماند٬ هماندوغاست که یکی از نوشیدنی های خوشمزه ی ایرانی می باشد. در برخی از روستاهای کشورمان برای تهیه <<کشک>> این دوغ را در کیسه ای می ریزند و آب آن را می گیرند. چیزی که پس میماند٬ مانند ماست چکیده سفت است که به آنلچگفته می شود و در آذربایجان(آذرشهر، عجبشیر و مراغه)"جُرتان"نامیده میشود. آن را به اندازه ی یک گردو گلوله کرده و می خشکانند و بدین گونه <<کشک>> بدست می آید.از جوشانده ی آب چکیده از کیسه دوغ،قره قوروتبه دست می آید. لبنانی ها این گلوله ها را درون روغن زیتون نگهداری میکنند و به آن "لبنه" میگویند اگر دوغ را بجوشانند تبدیل به فراورده ای به نام <<شور>> می شود. هم چنین پس از زدن مایه ی <<پنیر>> به شیر و گرفتن شیر، <<پنیر>> تازه را درون پارچه ای میریزند تا آبش گرفته شود از جوشاندن این آب <<لور>>بدست می آید

ماستینه

برای نگهداری و ذخیره کردن ماست در فصل زمستان از پوست ماستینه استفاده می شود برای درست کردن آن در فصل پاییز گوسفند یا بز سربریده می شد و پوست آن را به صورت خیکی و یا قلفتی در می آوردند. ابتدا به پوست نمک زده می شود و موهای پوست با قیچی به صورت صاف چیده می شود و پوست را خشک می کنند، بعد از مدتی پوست خشک شده را در آب زلال نمک دار خیس می کرده در طی چهار روز هر روز سه نوبت پوست را داخل آب و نمک مشت و مال می دهند،در مرحله بعد دانه های شنبلیله را می کوبند و همراه نمک داخل آب دوغ می ریختند، حدود چهار روز هر روز سه بار پوست را داخل این آب دوغ مشت و مال می دهند تا بوی چربی و گوشت آن از بین برود بعد از آن پوست را پشت و رو یا وارونه می کنند یعنی سمت داخل پوست به طرف بیرون باشد.

بین دو پای پوست را سرتاسر با نخ پنبه ای می دوزند و در محل دوخت چوب " ارجن" می گذارند و محکم می بندندو مجدداً پوست را به حالت طبیعی اولیه بر می گردانند و پوست را از محل گردن با دهان تا حداکثر ممکن باد می کنند و آنرا داخل آب می اندازندو با شانه چوبی دندانه ریز موهای پوست را شانه می کنند تا تمام موهای پوست بریزد سپس پوست را دوباره وارونه می کنند بطوریکه قسمت داخل که چسبیده به گوشت است به طرف بیرون باشد در این حالت پوست ماستینه آماده استفاده می شود از محل گردن پوست به وسیله قیف آنرا پر از دوغ جوشانده شده غلیظ که آمیخته با موسیرو شوید خشک شده وزرد چوبه است می ریزند.زمان تهیه ماستینه از نیمه تابستان به بعد (از باد خنک) است و قطعات سنگ صاف تخت برای زیر پوست ماستینه استفاده می کنند . امروزه به جای آن از دبه های پلاستیکی نیز استفاده می شود.

مفرش

مفرش یا همان مرفج صندوقی بافتنی است از جنس پشم است که زنان قشقایی مثل هر فرش دیگر ابتدا تاروپود آن را در رنگهای زیبا اماده می کنند می بافند و سپس توسط افراد خاص با چرم و نخ مخصوص دوخته می شود تا شکلی شبیه یک صندوق بافتنی به خود بگیرد . از این بافتنی جهت کوچ استفاده می شود که در آن تشک و لحاف و گلیم و ججیم و خورجین و وسایل با ارزش گذاشته شده و جابجا می گردد . درب این صندوق پشمی توسط کمربندهای چرمی که در خود مفرش بافته شده بسته و محکم می گردد و توسط شتر حمل می شود . با توجه به سنگینی این نوع بار از سایر ستور و چارپایان برای حمل بار استفاده نمی گردد و فقط شتر توان حمل آن را دارد . مفرش از نخهای رنگی بسیار زیبا و غالبا در رنگهای شاد و زمینه قرمز که توسط زنان تابیده و رنگ می گردد بهره می برند.

بله دان نوعی چنته یا توبره است که عشایر قشقایی از آن برای نگهداری سیخ ،انبر، تیر نان پزی و نظایر آن استفاده می کنند . این نوع چنته که به شیوه جوال و خورجین و از نخ های رنگی پشمی بافته می شود 40 تا 60 سانتی متر طول و 20 تا 30 سانتی متر عرض دارد . برای این نوع چنته دسته بلندی از نخ های خود چنته تعبیه می کنند که بطور مقاومی در هم بافته شده و از آن برای بستن بله دان به تیرک سیاه چادر استفاده می گردد .

جوال

جوال نوعی کیسه بافتنی است که عشایر قشقایی از آن برای حمل گندم ، آرد ، جو و نظایر آن استفاده می کنند . این کیسه توسط زنان عشایر به شیوه بافت چرخ بافته شده و به دو صورت تکی و دوتایی به هم بافته تهیه می گردد . از جوال علاوه بر حمل بار جهت استفاده در تزیین نمای داخلی سیاه چادر نیز استفاده می شود . به این صورت که جوالهای حاوی گندم یا آرد یا حتی کاه را بصورت عمودی کنار هم می چینند تا چینش فرش های تزیینی رنگارنگ و زیبای عشایری نظیر گلیم ها و جاجیم ها از سطح زمین بالاتر قرار گرفته و نمای زیباتری به خود بگیرد . روی این جوالها رختخواب پیچ ها را قرار داده سپس گلیم و جاجیم هارا به صورت زیبا و یکسان با تناسب رنگ و سلیقه تا می کنند و سپس روی آن بالش های استوانه ای که با پر مرغ و سایر پرندگان پر شده قرار می دهند و سپس از متکاهای کم عرض تر روی این بالش ها قرار می دهند .رنگ جلد این بالش ها متفاوت بوده و از رنگ های شاد نظیر قرمز ، زرد، نارنجی ، صورتی و سبز و آبی تشکیل می شود . این ترکیب و چینش دکوراسیون زیبایی از فرش و رنگ را بوجود می آورد که دختران جوان عشایر قشقایی نوعی رقابت را در این چینش با هم انجام می دهند . از معیارهای خوش سلیقگی دختران جوان قشقایی یکی همین چینش و تهیه دکوراسیون سیاه چادر است که نشان دهنده ذوق و تعداد فرش های بافته شده توسط او نیز هست .

به نقل از قشقایی دیلی

نمکدان(دوز توربا) قشقایی

شاید تا به حال به دست بافته ای به عنوان نمکدان در زندگی عشایری بر نخورده باشید. نمکدان یا در اصطلاح محلی قشقایی (دوز توربا)توسط زنان عشایر و با استفاده از نخ های پشمی رنگ شده بافته می شود و شکل آن به صورت یک مستطیل و یک مربع روی هم سوار شده است که اندازه مستطیل بزرگتر و مربع کوچکتر می باشد و از مربع کوچک به عنوان دهانه این نمکدان استفاده می گردد. دادن نمک به گوسفندان دلایل خاصی برای خود دارد. ابتدا نمک درشت تهیه می شود و سپس در هاون های چوبی کوبیده می شود و در نمکدان که شبیه نوعی توبره است ریخته شده و برروی سنگ های صاف و تمیز قرار داده می شود تا گوسفندان بتوانند آن را لیس بزنند. برای بافت این نمکدان از بافتی شبیه بافت جوال و خورجین استفاده می گردد . رنگ آن متفاوت بوده ولی غالبا د رترکیب رنگ آن از قرمز و نارنجی استفاده می گردد. نمکدان دسته ای دارد که به واسطه آن به تیرک های چوبی سیاه چادر بسته می شود. البته مصرف نمکدان فقط برای نمک دادن به گوسفندان نیست بلکه نگهداری نمک خانه نیز توسط همین نمکدان که از ارتفاع آویزان می شود صورت می گیرد و جنس آن به خشک شدن نمک داخل آن کمک می کند. نمکدانها اندازه های مختلفی دارند که از دو تا 10 کیلو نمک را در خود جای می دهد.

خورجین

از لوازم زندگی عشایری به ویژه در هنگام کوچ باید به خورجین اشاره نمود. خورجین دست بافته ای است که در آن ظرافت و توجه نسبت به سایر دست بافته ها بیشتر است. خورجین از دو کیسه متقارن، هم شکل، هم رنگ و هم نقش تشکیل می شود که وسط آن جایی برای قرار گرفتن روی اسب یا قاطر و الاغ پیش بینی گردیده است. خورجین را نظیر گلیم و جاجیم ابتدا به صورت یک فرش تخت می بافند سپس به اندازه لزوم تا می کنند و کناره های آن را با نخ محکم و رنگ متناسب رنگ زمینه خورجین به هم می بافند تا شبیه یک کیسه شود. برای خورجین کلیدهای بندی تدارک دیده می شود که شبیه دکمه های پالتو یا پیراهن باز و بسته می شود و در انتها به یک قفل ختم می گردد. خورجین غالبا محل نگهداری عتیقه جات و با ارزشترین وسایل یک خانواده عشایری است. شناسنامه، سند، جواهرات و نظیر آن در خورجین حمل می شود چرا که قفل دارد و قابل اطمینان تر است. غالبا دزد اگر به خانواده عشایری بزند اول سراغ خورجین را می گیرد که در آن می تواند پول، سکه یا اشرفی وجود داشته باشد. بافت خورجین شبیه جوال و مفرش است و کمی از بافت گلیم و قالی و جاجیم سخت تر است. مفرشها اندازه مختلفی دارند و ظرفیت آنها تاچهل کیلو می رسد. برخی خورجین ها کوچکتر بافته می شوند و در دوش قابل حمل اند.

اغوز و بولاما:

این غذا که بیشتر به عنوان صبحانه میل می شود با جوشاندن شیر دامهای تازهزا که به خاطروجود پروتئین بالای این نوع شیر در اثر حرارت منعقد می شودو حالت قالب به خود می گیرد،و با خرما صبحانه کامل و مقوی محسوب می شود.

الا سیخ:

این کباب کهمعمولا گوشت بره و بعضا بزغاله را به صورت کنجه های ریز در می اورند و بر روی زغال طبخ می کنند و بعد از اینکه گوشتها تا حدودی پختند یه لایه نازک چربی هم بر رویسیخمی کشند کهطعم و کیفیت ان را دو چندان می کند.البته من فکر کنم بیشتر عزیزانی که خودشان پرورش دهنده گوسفند بودند تجربه الا سیخ را دارند.

بریش لیک:

این غذای فوق العاده خوشمزه که ترکیبات ان را شکر،روغن ترجیحا روغن حیوانی یا به قول ترکها (اری یاغ)،بعضی داروهای محلی کهگرم مزاج هستند که البته فکر کنم یکیش به صورت عامیانه گرم دارمانی بهش میگویند را تشکیل میدهد.بریشلیک را بیشتر خانمهای تازه زایمان کرده جهت تقویت نیروی از دست داده مصرف میکنند.البته مصارف غیر از این هم دارد.

بوزقئورما

:این یکی از غذاهایی است که طرافدار زیادی در بین مردم ایل قشقایی دارد.بز قئورمه با سرخ گردن گوشت بره و یا بزغاله که معمولا با چربی خود گوشت طبخ می شود بدست می اید و خیلی هم غذای خوشمزه و سنگینی است.

کل گوش:

کل گوش به دوغ تازه که بهصورت کاملدر حال جوشیدن است را در داخل یک ظرف میریزند و با افزودن مقداری کره ،ان را با نان محلی(تیری)خوب مخلوط میکنند و به راحتی یک غذای سالم و لذیذ بدست میاد.

ماسافا(آش دوغ)

:ماسافه یکی از مخصوص ترین و لذیذ ترین غذایی است که بنده شخصا میل کردم و تا انجایی که می دانم یکی از پرطرافدارین خوردنیها در بین مردم عزیز ایل قشقایی است.این غذا ترکیبی از دوغ تازه که جوشیده شده،برنج،انواع دانه های حبوبات،طعم دهنده های گیاهی که ریشکک یکی از اونها می باشد و کله و پاچه که بیشتر در فصل بهار خیلی مصرف دارد .من بعید میدونم در بین اهالی ایل قشقایی کسی باشد که حداقل برای یک بار ماسافه نخورده باشد.

یاغلی تاپی

این خوردنی که تهیه ان هم حسابی برای خانمهای ایل زحمت دارد به این صورت است که بعد از تهیه خمیر ،انها را به قرصهای بزرگی در میاورند و به نان های کوچک و ضخیم تبدیل می کنند و سپس با افزودن کره حیوانی خوب با دست زیر و رو میکنند و یک غذای مقوی از اب در می اید.این اواخر به یاغلی تاپی دوستان ،پیتزای ترکی هم میگفتند که بیشتر جنبه طنز داشت.من خودم شخصا این غذا را توصیه نمیکنم،چون به دلیل روغن حیوانی که در اینجا مصرف میشود باعث بالا رفتن کلسترول خون می شود و در پی ان مشکلات قلبی و عروقی ظاهر می شود.

چوکه لیک خرما:

ماست تهیه شده را با یک صافی مخصوص تبدیل به لور (ماست چکیده )می کنند و ان را باافزودن مقداری اب کمی رقیق می کنند و با خرما که حسابی هم خوردن دارد میل میکند.این خوراکی بیشتر در استانه بهار که شیر و فراورده های ان در ایل وعشایر زیاد بود خیلی مصرف می شود.

بچ خروس سویی:

به ابگوشت جوجه خروسهای جوان که به صورت ارگانیک پرورش داده شدند رادر می گیرد که این ابگوشت بیشتر جنبه خواص درمانی داشت بخصوص برای زود ترمیمشدن شکستگی ها و زخم ها مصرف می شود.

کیالک

كنار یا سدر درختی از تیره مخروطیان که شباهت زیادی باکاج دارد، ولی از کاج بسیار تنومند تر وبلند تر می شود، وتا بیش از سه هزار سال عمر می کند. شاخه های درخت سدر کشیده و دور یگدیگر است. برگش مانند کاج سوزنی و میوه اش هم شبیه کاج است،چوباین درخت سفید و ضخیم ومحکم است و در برخی گونه های چوب کمی سرخ رنگ می شود. اما سدر به زبانكناربه درخت <<کُنار>> گفته می شود.لازم به ذكر استدرخت کنار از خانواده رامناسه و بومی جنوب ایران است .

شكل میوه آن

میوه این گیاه تخم مرغی شکل و زرد رنگ و خوراکی است . این درخت دارای جثه ای (تنه ای) بزرگ ومیوه اش کوچک وقرمز رنگ وخوراکی باطم های ترش مطبوع وشیرین می باشد.در مناطق مختلف جنوب ایران به کنار مرسوم است و در کتابها به نامهای کنار ، سدر ، سدره، منبل داوود، سنجد گرجی ، نیم ، ضال ، ببر و شجره النبق خوانده شده است. از قدیم از برگ سائیده درخت کنار به عنوان ماده پاک کننده موی سر و بدن استفاده شده و هنوز هم استفاده از آن متداول است . برگ سائیده کنار <<سدر>> یا <<کنار>> نام دارد . این درخت معمولاً دراستانهای خوزستان ، جنوب فارس ، بوشهر ، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و برخی نواحی استان كرمانبه خوبی یافت می شود.

فصل به ثمر نشستن

دو فصل برای به ثمر نشستن دارد یكی فصل گرما و دیگر سرما اولی كه كمتر مشتری دارد به واسطه انگل و كرم داشتن آن می باشد ولی كنار زمستان خوشمزه تر است در ضمن كنار كوهی یا همان بشی یا بچی زودتر می رسد و در اواسط برج عقرب یا همان آبانماه بدست می آید

عکس بسیار زیبا از ریملیک در منطقه بزن فراشبند

ایل بزرگ قشقایی...
ما را در سایت ایل بزرگ قشقایی دنبال می کنید

برچسب : محصولات لبنی عشایری, نویسنده : cmirzaie9 بازدید : 11536 تاريخ : دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت: 13:13