افسانه کوراوغلو

ساخت وبلاگ


کوراوغلو

قهرمان حماسی میان اهالی آذربایجان است که با قیامش بر ضد فئودالیسم و شیوهٔ ارباب و رعیتی نامی ماندگار در میان مردم آذربایجان و بسیاری از كشورهای جهان از خود به جا گذاشت.

باعث این قیام مهتری سالخورده به نام علی ملقب به علی كیشی است. وی پسری موسوم به روشن (كوراوغلو) دارد و خود، مهتر خان بزرگ و حشم داری است به نام حسن خان. روایت كوراوغلی در جغرافیای وسیعی از اروپای شرقی تا قفقاز، ایران، افغانستان، آسیای مركزی و جنوب سیبری و برخی نقاط دیگر گسترده است. در این جغرافیای وسیع، روایت كوراوغلی در قالب نمونه های آذربایجانی، قفقازی، آناتولی، ارمنی، گرجی، ازبكی، تركمنی، خراسانی، قشقایی و حتی توبولها یا گروههای تاتار در سیبری سروده شده است.

وجه تسمیهٔ کوراوغلو
حسن خان بر سر اتفاقی بسیار جزئی كه آن را توهینی سخت نسبت به خود تلقی می كند، دستور می دهد چشمان علی كیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند. پس از این واقعهٔ تلخ، روشن پسر علی كیشی لقب كوراوغلو به خود می گیرد. كوراوغلو به ترکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور. برخی دیگر وجه تسمیهٔ آن را به گووراوغلو یعنی زادهٔ پهلوان جنگجو می دانند. همچنانكه كوراوغلی در زبان تركمنی، گوراوغلو تلفظ می شود.

در سده هاي 16 و 17 كه آذربايجان بين اشغالگران ويران مي شد و هر يك از دول همجوار براي كسب ثروت طبيعي اين سرزمين در جنگ و جدال بودند آذربايجان و مردم آن تحت شرايط بسيار بدي روزگار مي گذراندند و بار هزينه هاي جاني و مالي اين جنگها ـ بين ايران و عثماني ـ بر دوش مردم اين ديار سنگيني مي كرد. مردم تمامي رنجها و مشقتها را تحمل كرده، در عين حال، اعتراض و نارضايتي هاي خود را نيز بروز مي دادند و گاه كار به عصيان و شورش مي كشيد. در اين ميان قيام كوراوغلو تمثيل گر اين اعتراضات و مبارزات مردم بود. او به نحوي بسيار منسجم، منظم و عادلانه مردم برگزيده اي از طبقات و گروههاي مختلف را در كوههاي آذربايجان گرد هم آورده و براي مبارزه با چپاولگران و اشغالگران تمرين مي داد و ضربه هاي مهلكي بر دشمنان مردم كه خانها، سلطانها، پاشاها و شاه ايران و عثماني بودند وارد مي آورد و با شجاعت و قهرماني دست غارتگران را كوتاه مي كرد بطوريكه چهره ي تاريخي اش به افسانه مبدل شد و سمبلي از آرمانها، ايده آلها و آرزوي مردم اين ديار و ملل همجوار براي رسيدن به آزادي و عدالت گرديد. داستانهاي كوراوغلو اينك جزو داستانهاي حماسي مردم آذربايجان و مطرح در ميان بيشتر ملتهاست كه از طرف منتقدين و اديبان جهان مورد بحث و بررسي قرار گرفته و به عنوان قهرمان ملي آذربايجان محك خورده است.

Image result for ‫عکس های کوراوغلو‬lrm;

اين داستان در سال 1721م در تبريز به رشته ي تحرير در آمده، بسياري از اشعارش در سال 1804م. در فرهنگ و جُنگ گردآوري شده توسط عندليب قره جه داغي گردآوري شده است. داستان كوراوغلو در ميان مردم تاجيك، توركمن، اوزبك، قيرقيز، ارمني، ترك و ديگر ملل آسياي ميانه رواج كامل دارد و داستانهاي كوراوغلو با گونهجهاي مختلف در ميان مردم رواج يافته است و شايد صدها واريانت بتوان گردآوري كرد. كوراوغلو با اين وسعت و گستردگی يكي از شاهكارهاي فولكلوريك مردم آذربايجان به شمار مي آيد. مردم تاجيك نام او را <<قورقولي>> و يا <<كوراوغلي>> مي نامند. اساس داستان << قورقولي >> اينست كه سرزميني زيبا و عدالت گستر به نام <<چامبول>> مورد هجوم غاصبان قرار مي گيرد و مردم چامبول به دفاع از سرزمين خود به مبارزه عليه اشغالگران قيام مي كنند و با اتحاد و يگانگي و با رهبري قورقولي بر دشمنان غلبه مي كنند. قورقولي قهرمان مردم و نماينده ي آنان است. او اشراف زاده يا از طبقه ي بالا نيست بلكه از ميان خلق برخاسته و فرزند قصابي به نام <<آواز>> است كه همراه با مردم ساده و پاكدل به دفاع از حقوق مردم برخاسته است.

داستان كوراوغلو يا قبراوغلو در ميان توركمن ها بدين ترتيب است كه قهرماني به نام <<آدي بيگ>> بعد از مرگ، صاحب فرزند مي شود. اسم فرزندش را <<روشن>> مي گذارند اما به گوراوغلو يا فرزند قبر ناميده مي شود. <<خونكارخان>>، <<مؤمن>> دايي گوراوغلو را مي كشد و چشم پدر بزرگش <<چيغالي بيگ>> را از حدقه در مي آورد. او نزد چيغالي بيگ كه كور است و پيش زن دايي اش بزرگ مي شود. نام زن دايي او <<گول اندام>> است. يكي از سركرده هاي خونكار، گل اندام را مي دزدد و با خود مي برد. با اينكه گوراوغلو پسري خردسال است براي انتقام از او آماده ي جنگ مي شود. 40 جوان شجاع را دور خود گرد مي آورد و روي اسب افسانه اي <<قيرات>> از خود قهرمانيجها و شجاعتها نشان مي دهد. او به مبارزه با خونكار و عرب ريحان بر مي خيزد. سپس با دختر زيبايي به نام <<يونس پري>> ازدواج مي كند. اما چون خود صاحب فرزندي نمي شود <<اووَز>> فرزند <<پولدور>> را به فرزند خواندگي قبول مي كند. از خصوصيات اين قهرمان، در ميان مردم تركمن، رشادت، مردانگي، جنگاوري و دفاع از مردم است.

در ميان ملل مختلف آسياي ميانه، كوراوغلو قهرماني است كه با انواع شجاعتها و دلاوريها ورد زبان مردم است و پشتگرمي مردم در مبارزه با دشمنان، هموست. در ميان مردم ترك (تركيه) سيماي كوراوغلو هر چند كه با سيماي آذربايجاني تفاوتهايي دارد اما برگرفته از قهرمان آذربايجاني است وداراي خصوصيات برجسته اي است. او در گردنه ها، راه را بر بازرگانان، دستجات دولتي حتي قشون شاه مي بندد و از آنان باج مي ستاند. در اين داستان علاوه بر قهرماني و مبارزه، روابط عاشقانه نيز وجود دارد. در اين داستان، 40 مرد جنگي به دور كوراوغلو حلقه زده اند. اما در اين داستان، آن مبارزهجي سياسي ـ اجتماعي كه در واريانت آذربايجاني عليه اشغالگران، استثمارگران وجود دارد به چشم نمي خورد و آزادي و عدالت مطرح در داستانهاي آذربايجاني ديده نميجشود. حتي تعداد قهرماناني كه معروف و نامدار باشند در اين جرگه وجود ندارد در حاليكه در واريانت هاي آذربايجاني، براي هر يك از قهرمانان مانند ايواز، دميرچي اوغلو، بللي احمد، عيسي باللي براي خانمها تئللي خانيم، دورنا خانيم، داستانهاي جداگانه اي وجود دارد و كوراوغلو تنها نيست. در داستان عثماني، اعتراض اين مبارزه عليه فئودالها و اشغالگران بسيار ضعيف است.

گونه ي ديگري از داستان كوراوغلو درميان ارمني ها نيز وجود دارد كه در حقيقت بيشتر از كوراوغلوهاي ديگر ملتها به داستان واقعي كوراوغلوي آذربايجان شباهت دارد. در داستان ارمني كوراوغلو، موضوع اسبان دريايي قيرآت و دور آت، همچنين موضوع پيدايش تفنگ در داستان آخرين، دزديده شدن قير آت، كمك به فقيران، شمشير مصري و ديگر موضوعات آن شباهت فراواني به واريانت هاي آذربايجاني دارد. در واريانت ارمني نيز، كوراوغلو قهرماني عدالت گستر، وطن پرست، آزاديخواه، مبارز عليه فئودالها و مدافع حقوق مردم شناخته مي شود. خ . راموئليان در مورد واريانت ارمني اين داستان مي نويسد : <<داستان كوراوغلو به همان اندازه كه در ميان آذربايجان محبوبيت دارد براي مردم ارمني نيز عزيز و دوست داشتني است. اين اثر حماسي، براي برقراري عدالت و مساوات، دفاع از منافع مردم به وجود آمده است>>. مردم ارمني نيز كمرشان زير بار استثمار خم شده است، مالكان، پولداران و فئودالها ظلم و ستم را بر مردم اعمال مي كنند بنابراين جاي تعجب نيست كه كوراوغلو در ميان اين خلق نيز بخاطر مبارزه براي عدالت و آزادي مشهور شده است. وجود واريانت هاي مختلف داستان كوراوغلو در ميان اين ملت، به خاطر شباهت سياسي ـ اجتماعي اين دو ملت قابل تبيين است. محققان ارمني تأكيد دارند اين داستانها توسط آشيقهاي آذربايجاني به ميان مردم ارمني راه يافته و آشيقهاي ارمني تحت نفوذ آشيقهاي آذربايجاني اين داستانها را روايت مي كنند. يادآوري اين نكته خالي از فايده نيست كه بسياري از عاشيقهاي ارمني، با ساز و آواز خود اشعار آذري نيز مي سرايند. ساموئل ديگر محقق ارمني مي نويسد : <<مي توان گفت كه آفرينش آشيقهاي ارمني گاه آنقدر به آفرينش آشيقهاي آذربايجاني نزديك مي شود كه ديگر آذربايجاني است و نه ارمني. داستان كوراوغلو كه زندگي مبارزات يك قهرمان آذربايجاني را به تصوير مي كشد در ميان ملل شرق محبوبيت خاصي دارد >>.اكثر نويسندگان معروف ارمني درباره ي كوراوغلو به تحقيق پرداخته و از او به عنوان سمبل شجاعت و قهرماني نام برده اند.

كوراوغلو داستان قهرماني است كه عليه اشغالگران، استثمارگران و طبقات ظالم و در راه آزادي وطن، عدالت و مساوات، برابري و برادري بين مردم به مبارزه برمي خيزد. پدر كوراوغلو <<علي كيشي>> به دست پاشاي عثماني، چشم خود را از دست مي دهد و كوراوغلو ابتدا به خونخواهي پدر به پا مي خيزد و مبارزه را آغاز مي كند اما به زودي مبارزه اش از جنبه ي فردي به سمت اجتماعي و سياسي سوق داده شده و در مدتي اندك مبارزان و ناراضيان از سراسر سرزمينهاي دور و نزديك به گرد او جمع مي شوند و براي حفظ و صيانت از وطن و مردم عليه غاصبان و ستمگران به پا مي خيزند. وطن پرستي، مضمون اصلي اين داستانهاست. چنلي بئل سرزمين مقدس كوراوغلو و دلاور مردان گرد آمده بر دورسر اوست. آنان اجازه نمي دهند پاي دشمني بدان برسد و در راه حفظ ميهن تا پاي جان مقاومت مي كنند:

قـيـررام قـايـالاري، يـيـخارام داغـي

خـانلار زهر ايـچـر، سـلطانلار آغـي

چنلي بئلدي قوچ كوراوغلو اويلاغي

شاه دا گـلسه چــنلي بـئـله قـويمارام!

وابستگي اين ملت سلحشور به وطن از اشعاري كه خطاب به كوههاي استوار و مغرور چنلي بئل سروده شده است نمايان مي شود :

منــي بينـادان بسـلــه دي،

داغلار قوينوندا ـ قوينوندا.

تولــك ترلانــلار سسلــه دي،

داغلار قوينوندا ـ قوينوندا.

دولانـدا ايگيد يــاشـيـمـا،

ياغـي چــيـخدي سـاواشـيما،

دليلـر گلدي بـاشـيـــمــا،

داغلار قوينوندا ـ قوينوندا.

سـفـر ائيلـه ديم هـريانــا،

شاهلاري گتـيــرديـم جانا ،

قيــرآتيـم گـلدي جـوولانا ،

داغلار قوينوندا ـ قوينوندا.

كوراوغلو خود را فردي از قهرمانان چنلي بئل مي داند و خود را برتر از آنان نمي شمارد. او در حل مشكلات به مشورت با آنان مي نشيند، از آنان مدد مي جويد. در مبارزه با فئودالها از قهرمانان خود داد سخن مي دهد :

قيرخ مين گورجو، لزگي، روستـم اوولادي،

چـكـر قــيـليـنج، كـسر دمير پـولادي،

سـالار جـانـا قـورخـو كوراوغلو آدي،

كوراوغـلـو اوسـتـونه شـيرلرله گليب.

او براي غلبه بر دشمن نياز به اتحاد دارد و براي ايجاد دوستي و برادري و برابري بين آنان تلاش مي كند.

نام او << روشن >> است اما چون پدرش به دست پاشاي عثماني كور مي شود به << كوراوغلو >> معروف مي گردد. مبارزه ي او عليه پاشاي عثماني سبب مي شود تا از طرف مردم نماينده ي دفاع از حقوق مردم گردد و طولي نمي كشد كه همه گرد او جمع مي شوند و حسّ قهرماني و برابري عود مي كند. او برخاسته از خانواده اي فقير و تنگدست است و جان خود را در طبق اخلاص نهاده و براي مردم مبارزه مي كند :

قـول ديـيه رلر، قـولون بـوينون بورارلار،

قـوللار قـاباغينـدا گـئـدن تيـرم مـن.

او مال التجاره هايي را كه از بازرگانان مي ستاند و يا از قشون شاه اخذ مي كند بين فقراي شهر و روستا تقسيم مي كند مردم نيز به كمك او مي شتابند و حتي اگر قدرت مبارزه ندارند آرزوي پيروزي كوراوغلو را دارند. از آن جمله در داستان << دورنا تئللي >> كشاورزي كه خبر بدار آويخته شدن دوستان كوراوغلو را مي شنود شروع به گريه مي كند و اصلان پاشا را لعن و نفرين ميجكند، چرا كه توانايي مبارزه ندارد. اما كوراوغلو به كمك دوستان مي شتابد و او را نجات دهد، در عين حال بعد از شكست دشمن ـ "اصلان پاشا" ـ خزانه ي او را گشوده بين فقيرا تقسيم مي كند. او در ميان دلاوران به رجز خواني و به هيجان آوردن آنان عمل مي كند و خود به قلب دشمن حمله مي برد :

هـــويـــدو دلـــي لــــريـم، هــويدو،

يــئــري يــيــن دوشــمــن اوســتونـه،

مـــن اؤزوم اصــــلان پــــاشــانــيـن،

هـــره نــيــز بــيــر خــان اوسـتونه

كوراوغلو در عين حاليكه شمشير زن قهّاري است آشيق ماهري نيز است. او در جنگها در عين حاليكه شمشير مي كوبد ساز مي زند و دوستان را با شعر و آواز خود تشويق مي كند و لرزه بر اندام دشمنان مي اندازد. سخنانش محكم، كوبنده و زيباست همراه با يك موسيقي حماسي.

در دسته ي كوراوغلو و در چنلي بئل مردم عادي گرد آمده اند و دوستان او مشاغل ساده اي دارند، آنان آهنگران، نعلبندان، چوپانان و مردم معمولي هستند و دشمنانش خانها، پاشاها، بيگها، بازرگانان، شاه، سلطان و ... است. از نكته هاي جالب داستانهاي كوراوغلو، شخصيت محبوب اين قهرمان اينست كه هر گاه دچار مشكلي مي گردد براي تصميم گيري به صورت انفرادي عمل نمي كند بلكه همه را دور خود گرد آورده و با آنان به مشورت مي نشيند. از آن جمله در شعر زير مطرح مي گردد:

ايگيد دلي لـريم، خـبـردار اولـون،

بــوگـون بير تدبيره گلمك گرك دير

او مشاهده مي كند كه كارها با تصميم جمعي و رضايت همگان سريعتر و صحيحتر به انجام مي رسد و پيروزي حتمي است. باز نكته ي جالب تر اينست كه هر گاه كوراوغلو از مشورت با دوستانش سرباز ميزند و يا به تنهايي تصميم مي گيرد با حوادث فلاكت باري مواجه مي گردد، مثلاً در داستان دزديده شدن قيرآت توسط كچل حمزه ـ كه در اين داستان كوراوغلو نسبت به كچل حمزه مسامحه به خرج داده و بخاطر وضعيت خراب ظاهريش ـ كه خود را به فقيري و بيچاره گي زده بود او را به چنلي بئل پذيرفته و بدو مسئوليت نگهداري اسبها را سپرده بود با وجود نارضايتي مردم ـ كوراوغلو حرف خود را به كرسي مي نشاند ولي عواقب اين تك روي را به صورت نارو زدن كچل حمزه مي بيند. حتي نگار خانم كه همواره پشتيبان كوراوغلو و طرف مشورت او بوده است زبان به سرزنش كوراوغلو مي گشايد:

كـــال قـــوشـوب، كــوتـان اكـمـه يـن

نانـــيـن ســـفـره يــه تـؤكمــه يــن

آري نــيــن قــــهـــريـن چـكـمـه يـن

بـاليـن قـدرين نـــه بـــيـــلـر؟

اوتــان قـوچ كـوراوغـلـو، اوتـان!

داغـلاين دامـنـيـــن تـــوتــــان،

ســنـيــن كـيـمي بـاشـا چـاتــان،

ائـلـيـن قدرين نــــه بــيــلــر؟

در اينجا كوراوغلو پي به اشتباهات خود مي برد و اعتراف مي كند و براي جبران خطاهاي خويش به مبارزهجي جدي مي پردازد و قيرآت را به تنهايي نجات مي دهد.

كوراوغلو به راهي كه در پيش گرفته است ايمان دارد، به وطن و مردم عشق مي ورزد و از اينكه مردم به دورش گرد آمدهجاند برخود مي بالد و قدر آنان را مي داند:

دئـمـه كـي كـوراوغـلو تـك ديـر،

يـئـتـميـش يـئـددي دلـي سی وار،

دمـيرچــي اوغـلو، بللـي احــمـد،

ايــواز، عـيـسـي بـالـي سی وار.

دارا دوشســم ائـيــلـر كؤمــك،

داعــوا گـونـو، دوسـتـا گــرك،

آچـار سـفــره، وئـرر يـئـمــك،

غـيـرتـي وار، نامـــوســي وار.

كـوراوغـلونون اوجــا بـويـو،

هـر يئـــرده توتولور هــويو،

چنلـي بئلده گؤتــور ـ قويـو،

آغـيـر اوبــا ـ اولوسـي وار.

چهره ي بسيار زيباي اين داستانها، نگار خانم است. او، همسر كوراوغلو و دختر سلطان عثماني است. او، ابتدا در نامهجاي به كوراوغلو چنين مي نويسد :

مــن خـونكارقيـزييام، نگاردير آديم،

شــاهـلارا، خـانـلارا مـحـل قـويـماديم،

بـيـرسـنـسن دونــيادا مـنـيم موراديم،

ايسـته رم اؤزونـه ائـلـه يـار مـنـي.

او به كنار كوراوغلو آمده و تا آخر عمر وفادار و يار كوراوغلو مي ماند و در حوادث و مشكلات به كمك كوراوغلو مي شتابد و بيشتر از زور و توان، از تدبير و عقل خود استفاده مي كند و مشكلات چنلي بئل را برطرف مي سازد. در چنلي بئل همه ي مردم پير و جوان، زن و مرد، از طبقات پايين جامعه كه در آنجا گرد آمده اند با هم مي نشينند، با هم مي خورند و مي آشامند، با هم و دوش به دوش هم به جنگ مي روند و فرقي بين هيچكدام وجود ندارد. اما در سيماي نگار، مادري دلسوز و مهربان تصوير شده است و تمامي قهرمانان همچون فرزندان اويند. او همه را دوست مي دارد، كمكشان مي كند و به همه محبت و علاقه نشان مي دهد. اما حسرت مادري و داشتن فرزند در ابتداي ورودش به چنلي بئل او را مي آزارد:

نئـجـه باخـيـم ائـو ـ ائشـيـگـه،

يـارالي كؤنـــلــوم اوشــــويــه،

تـوز ـ بورومـوش بـوش بـئـشـيـگه،

شيـريـن لايـــلا چـــالان يـوخـدور.

چـنلي بــئـلي گـوللـر بـــزه ر،

گوللـر سـارالسـا، كـيـم اوزه ر؟

هـر قوش بـالاســيـلــه گـــزه ر،

ـييه سـنيـن بـالان يـــوخـــدور؟

اما ايواز كه قهرماني جسور و از طبقه ي پايين جامعه است جاي فرزند او را مي گيرد.

از چهره هاي به يادماني اين داستانها آشيق جنون است كه داستاني مستقل بدو اختصاص يافته، در عين حال در ديگر داستانها نيز مشاركت دارد. او در ميان مردم شهرها و روستاها مي گردد و با توصيف چنلي بئل، قهرمانان را شناسايي و به چنلي بئل رهنمون مي گردد و از خبرهاي شهر به چنلي بئل مي رساند. سيماي زنان نيز از نكات قابل توجه اين داستانهاست.

داستانهاي كوراوغلو منبع الهام دهها و صدها اثر سترگ جهاني است، داستانها، رمانها، اپراهاي با شكوه، نمايشهاي زيبا توسط هنرمندان خلق شده است. موضوع بسياري از اشعار شاعران و منظومه هاي مختلف در جهان شده است. اپراي با شكوه كوراوغلو از اوزئيير حاجي بيگ لي از شاهكارهاي هنر قرن بيستم است.

دعوت كوراوغلو به مبارزه از جالب ترين قسمتهاي اين داستانهاست. او بي باكانه و جسارت خاص خود در برابر سلاطين و شاهان ايستاده و مردم خود را براي سرنگوني آنان فرا مي خواند :

دولـون آت بئلينه قـوچ دلي لـريم

خودكاري تختيندن ائنديراق، هويدو.

تالاياق مولكـونو، آلاق جـانـيـني

شاهـين چـيراغيني سوندوراق، هـويدو.

كوراوغلو مجموعه اي از داستانهاي حماسي است كه نه تنها در آذربايجان، بلكه در ميان همه ملتهاي ترك زبان ، همچنين ملتهاي همسايه ، بويژه همسايه هاي ملت آذربايجان نيز وجود دارد. هر ملتي مي كوشد كوراوغلو را با افتخار تمام از آن خود بينگارد و از آنجائي كه اين سنت، سابقه ي ديرينه دارد ما امروز شاهد اين هستيم كه همه ي خلقهاي ترك زبان، كوراوغلو را در خلعت خود به ميدان آورده اند و در ميان اساطير و افسانه هاي خود زنده نگه داشته اند. بي ترديد رونق و رواج چنين داستاني در تربيت نسلهاي آينده ي هر ملتي نقش بزرگي ايفا مي كند و روحيه ي جوانمردي، مبارزه، گذشت و ديگر خصايل خوب را تقويت مي کند.

كوراوغلو اينك نه تنها در ميان ملتها ي ترك زبان، جزو فرهنگ خود ي شناخته مي شود به زبانهاي مختلف دنيا نيز ترجمه شده است. داستانهاي كورواغلو سالهاست كه تلاش محققين و دوستداران آثار فولكلور يك جهان را به خود معطوف داشته و آنان را به تحقيق در جوانب مختلف اين حماسه وا داشته است. علاوه بر اين ، بسيار از اين محققان، اين اثر را به زبان خود نيز ترجمه كرده اند. بر اين اساس است كه امروزه كوراوغلو به اكثر زبانهاي دنيا مانند زبانهاي روسي، آلماني، انگليسي، فرانسوي، اسپانيولي، بلغار و مجار ترجمه شده است و شايد با جسارت مي توان گفت كه يكي از معروفترين داستانهاي حماسي جهان به شمار مي آيد.

نخستين بار مورخ نامدار<< تبريزلي آراكل >> و سپس <<الياس موشقيان>> ضمن درج قسمتي از داستان و اشعار كوراوغلو از شخصيت تاريخي كوراوغلو سخن به ميان آوردند. اين اتفاق در قرن 17 ميلادي افتاد. اما داستانها و اشعار كوراوغلو به صورت شفاهي در سازو آواز آشيقهاي آذربايجان ورد زبانها بود و همه را خوش مي آمد و روزها و شبها، اوقات فراغت مردم آذربايجان را به خود مشغول مي كرد. تا اينكه "الكساندر خودزكو"، نويسنده و سياستمدار انگليسي به گرد آوري داستانهاي كوراوغلو از زبان آشيقها همت گماشت و به زبان انگليسي به رشته ي تحرير در آورد. البته خودزكو از تخيل و نويسندگي خود نيز استفاده كرد و شايد برخي مفاهيم اين داستان را تغيير داد. به هر حال، او نخستين مّستشرقي بود كه داستان كوراوغلو را به اروپا ئيان شناساند. سپس مستشرقين فرانسوي، آلماني و ديگر ملل اروپايي پا در اين عرصه نهادند و كوراوغلو را به زبان خود ارمغان بردند.

دانشمندان آذربايجان در قرن بيستم اين آثار را مورد توجه قرار داده و به گرد آوري و تحقيق علمي روي اين آثار روي آوردند كه خوشبختانه با نيروي علم و علاقه به نتايج خوبي دست يافتند. ح.عليزاده در سال 1941، 14 داستان و40 ترانه از كوراوغلو را به صورت يك كتاب مستقل و ارزشمند به چاپ سپرد. پروفسور محمد حسين تهماسب با سخت كوشي بي مانندي كليه ي آثار دستنويس وچاپ شده را مورد مطالعه قرار داد و در سال 1949 تكميل ترين و علمي ترين مجموعه ي كوراوغلو را چنان ترتيب داد كه به صورت يك رومان خواندني تمامي جوانب اين حماسه را در بر مي گرفت. البته او در اين اثر، مجموعه اي از 20 داستان را گرد آورد و در حاليكه از دهها داستان ديگر نيز در اين زمينه مطلع بود ولي آنها را داراي ارزش علمي ندانسته بنابراين آنها را در داخل اين مجموعه وارد نساخت.ياد آوري مي شود كه تا امروز نه تنها در آذربايجان ، بلكه در بيشتر كشورهاي ترك زبان بالغ بر 100 داستان از كوراوغلو در زبانهاست و حتي به صورت كتاب نيز چاپ شده است اما بي ترديد همه اين وار يانتها را نمي توان در رديف داستانهاي علمي كوراوغلو قرار داد. بلكه عالمان با تفحص و دقت در اين داستانها، مي بايست صحت و سقم اين روايات را بررسي كرده وارزشگذاري نمايند واز ورود داستانهاي سطح پايين به داخل اين مجموعه جلوگيري كنند.

كوراوغلوشناسان دنيا سالهاست كه براي روشن شدن اتنوگرافي يا بوم شناسي كوراوغلو كار كرده اند و نهايت اين داستان را از آن ملت آذربايجان دانسته اند اما شكل اسطوره اي آن مربوط به همه ي ملتهاي ترك مي باشد. بيشتر محققان بر اين عقيده اند كه كوراوغلو نه براي گرفتن انتقام فردي، بلكه براي مبارزه با نيروهاي ارتجاعي عصر خود مبارزه كرده است.

الكساندر خودزكوبا آنكه كوراوغلو را در آذربايجان گرد آوري كرده است اما زادگاه او را خراسان مي داند. همو كوراوغلو را از قبيله ي << تكه لو >> از تركمنها مي شناسد.

س. نزهت كوراوغلو را از آناتولي مي داند. ف. گزير اوغلو، كوراوغلو را از خراسان مي داند كه با مبارزان آناتولي نيز رابطه داشته است. ميرعلي سيدف دانشمند بزرگ آذربايجان او را با عصيان <<جلالي ها>> در سالهاي 1599 م كه نهضتي دهقاني و با شركت صدها هزار زحمتكش رخ داده است در پيوند مي يابد. "آرمينوس وامبري" سياح مجار نيز خود به داستانهاي كوراوغلو در ميان تركمنها گوش فرا داده است. ميرزا ولي زاده، كونوش، س. پن، و. خولوفلو، ساروس و ديگران نيز او را تركمن شناخته اند. ح.آراسلي، خ. سا موئليان، فرهاد فرهاد اف، خ.ق. كوراوغلو، م. رفيعلي، ا. جندلي.موللوف و بسياري ديگر كوراوغلو را قهرمان و آشيق آذربايجاني دانسته اند و بسياري ديگر از كوراوغلو شناسان به آذربايجاني بودن كوراوغلو تأكيد داشته اند.

سياستهاي نفاق افكنانه ي شاه عباس صفوي وزندگي اسفبار توده ي دهقانان در اثر افزايش مالياتها، قلدري مأمورين دولتي، تجاوز به شرف و حيثيت مردم باعث شده است كوراوغلوي اساطيري و افسانه اي، خلعت تاريخي بپوشد و از حقوق مردم دفاع كند. به نظر مورخين دوره ي شاه عباس، هنگامي كه خبر حركت قشون شاه عباس به گوش توده ها مي رسيد براي حفظ ناموس خود، دختران و زنان جوان خود را مخفي مي كردند و يا به غارها و مناطق صعب العبور مي بردند تا به دور از دسترس مأموران دولتي شاه عباس بمانند. آنان دسته ـ دسته در برابر پاشاها و بيگهاي شكمباره و چپاولگر شاه عباس دست به عصيان مي زدند و باعث شعله ور شدن عصيانهاي دهقاني مي گشتند. زحمتكشان اقوام ديگر و همسايه ي آذربايجان نيز در اين شورشها شركت مي كردند بنابراين طبيعي است كه آداب و سنن مشترك تركان آذربايجان، گر جيان، ارمنيان و خلقهاي تركمن و خراسان و آناتولي در اين مبارزه و سمبل آن مبارزه ي كوراوغلو، خودي نشان دهد. جلاليان نيز دقيقأ در همين تاريخ از يك سو بازورگويي هاي سلاطين عثماني و از ديگر سو با شاه عباس صفوي به مبارزه برخاسته و بيش از 30 سال اين مبارزه را تداوم بخشيده اند. بنابراين بعيد نيست كه مردم با الهام از مبارزه ي اسطوره اي كوراوغلو، با جلاليان همكاري معنوي كنند و آنان را به لباس كوراوغلو در آورند. مسلماً رويدادهاي سياسي و اجتماعي باعث شكوفايي آفرينشهاي هنري نيز مي گردد و سيماي حماسي آذربايجان با ساز و آواز آشيقها بر پايه ي قهرمانان واقعي و حوادث اجتماعي بنيان نهاده مي شود و يا به عبارت ديگر، قهرمانان ادوار گذشته با چهره هاي آشناي خود در جامه هاي نو باز مي گردند و با قهرمانان زمان در مي آميزند.

كوراوغلو در ميان ملتهاي ديگر، با همه ي شباهتهايي كه با داستان آذربايجاني دارد، واريانت جداگانه اي به شمار مي آيد كه به برخي از اين مشخصات اشاره مي كنيم:


1)آذربايجان شفاهي خلق ادبياتي، همان، ص 215 .

1) افنديف، آذربايجان شفاهي خلق ادبياتي، ص 217.

1) م. كريمي، كوراوغلو حماسه سي، تهران، انتشارات انديشه نو، 1382، ص 54 .

1)گاهدان "خودکار" دا یازیلیر.

1) م. كريمي، كوراغلو حماسه سي، كوراوغلو اوپراسي.

به نقل از وبلاگ دنیا بالاسی

ایل بزرگ قشقایی...
ما را در سایت ایل بزرگ قشقایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmirzaie9 بازدید : 5459 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 23:12