تاریخچه ایل قشقایی

ساخت وبلاگ

ریشه شناسی نام قشقایی

تردیدها درریشه شناسینام قشقایی زیاداست. قابل قبول ترین نظر در این باره نظری است که نخستین بار توسطواسیلی بارتلدداده شده است. به نظر بارتلد، نام قشقایی از واژه ترکیقشقابه معنی <<اسب پیشانی سفید>> آمده است. نظر دیگری هم هست که نخستین بار توسطحسن فساییدرفارسنامه ناصریمطرح شده است. طبق نظر فسایی نام قشقایی از واژه ترکیقاچماقبه معنی <<فراری>> آمده است

خاستگاه

قشقایی ها عموماً بر این باورند که اجدادشان به عنوان قراولان لشکرهلاکوخانوتیمورازترکستانبهایرانآمده اند. در حالی که ورودشان در زمان مهاجرت های بزرگ قبیله ای قرن یازدهم میلادی محتمل تر است. همه گمانه ها در این که ایشان پیش از ورودشان بهفارس، مدتی در شمال غربی ایران حضور داشته اند متفق اند. تا همین اواخر قبیله ای با ناممغانلودر میان قشقایی ها حضور داشته، که مسلماً نام خود را ازدشت مغاندر شمالاردبیلگرفته بوده است. همچنین احتمال داده می شود که طوایفآق قویونلو،قراقویونلو،بیگدلیوموصلوگذشته شان به شمال غرب ایران مربوط باشد. غیر از این قشقایی ها غالباً اردبیل را به عنوان سرزمین گذشته شان معرفی می کنند. به نظر می رسد، در یک دوره ارتباط نزدیکی میانخلج هاو قشقایی ها وجود داشته است. برخی نویسنده ها از جمله حسن فسایی، تا آنجا رفته اند که قشقایی ها را شاخه ای از خلج ها دانسته اند.مینورسکیمعتقد است که مهاجرت خلج ها بهفارسو ترکیب شدنشان با قشقایی ها این فرضیه را ایجاد کرده است. بقایای خلج ها در میان قشقایی ها قابل تشخیص هستند. غیر از آن خلج های یکجانشینی در فلاتدهبیدموجود اند که گمان می رود زمانی که هنوز زندگی عشایری داشته اند جزوی از ایل قشقایی بوده اند. نام طوایف قشقایی نشان می دهد که غیر از خلج ها، گروهی از طوایفافشار،بیات،قاجار،قراگوزلو،شاملووایگدرنیز به این اتحادیه ایلی پیوسته اند.

تاریخچه ایل قشقایی

تاریخچه

روسای قشقایی ها همواره به طایفهشاهیلوازطایفه عملهقشقایی تعلق داشته اند. نخستین رئیس شناخته شده ایل،امیر غازی شاهیلو، در قرن شانزدهم می زیسته و مقبره اش در روستای درویش از توابعگندماناست. ظاهراً مرد مقدسی بوده به همین خاطر مردم به زیارت قبرش می روند. بنا به افسانه ها اوشاه اسماعیل صفویرا در تثبیتمذهب تشیعدرایرانیاری نموده. با این حال تنها در آغاز قرن هجدهم میلادی است که نقش قابل توجه قشقایی ها در تاریخفارسآغاز می شود. در آن زمان ریاست قشقایی ها بر عهده شخصی به نام جان محمد آقا بوده که بیشتر با نام جانی آقا شناخته می شود. بنا به افسانه ها، فرزندان جانی آقا، اسماعیل خان (رئیس بعدی ایل) و حسن خان نقش موثری در فتحهندوستانتوسطنادرشاهداشته اند. اما حقیقت این است که آنها مورد خشم خان افشار قرار می گیرند و نادر اسماعیل خان را کور می کند و حسن خان را می کشد. در ادامه قشقایی ها مجبور به کوچ بهدره گز،کلات نادریوسرخسدرخراسانمی شوند.

دوران زندیه

نقاشی کریم خان زند، برخی بر این گمانند که شخص نابینا ایستاده در کنار وی اسماعیلlrm;خان است

زمانی کهکریم خان زندازاصفهانحکم می راند، اسماعیل خان در نامه ای از او درخواست کرد که بگذارد که ایلش بهفارسبازگردد. کریم خان به این درخواست پاسخ مثبت داد و قشقایی ها این امکان را یافتند که به فارس بازگردند. بعدها اسماعیل خان به یکی از معتمدین وی تبدیل شد. برخی بر این گمانند که شخص نابینا ایستاده در کنار کریم خان، در یکی از تابلوهای متعلق به آن دوران که در موزه بریتانیا نگهداری می شود اسماعیل خان است.

در دوران آشوبناک پس از مرگ کریم خان، اسماعیل خان به خاطر ارتباط نزدیکی که بازکی خانداشت ادعای فرمانداری فارس را کرد اما پس از کشته شدن زکی خان توسط جانشینشعلی مراد خاناعدام شد. تنها فرزند اسماعیل خان جان محمد خان، که به جانی خان مشهور بود پس از او به ریاست رسید و ازجعفرخان زندپشتیبانی کرد. در ۱۷۷۸ میلادی،آقامحمدخان قاجارعلیه قشقایی بهگندمانلشکرکشی کرد، اما قشقایی ها که از این امر آگاه شده بودند به کوه ها پناه بردند و نجات یافتند. پس از ترور جعفرخان، جانی خان از فرزند اولطفعلی خانپشتیبانی کرد.

دوران قاجار

با شکستلطفعلی خانازآقا محمد خانو تاسیس سلطنتقاجار، جانی خان و اقوامش به کوه هایزاگرسپناه بردند، جایی که ایشان تا مرگ آقامحمد خان در آن پنهان بودند. آقا محمد خان انتقامش را از ایل قشقایی با فرستادن قسمتی از ایل به شمال ایران گرفت، از سوی دیگر در همان دوران بسیاری از طوایفلروکردیکه به همراه کریم خان زند بهفارسآمده بودند به ایل قشقایی پیوستند و همین سبب افزایش قابل ملاحظه جمعیت ایل شد.

در ۱۸۱۸ جانی خان مقام ایلخانی را به دست آورد،فساییمدعی است که این اولین بار است که از این عنوان درفارساستفاده شده است. پس از آن تمامی روسای بعدی قشقایی ها این عنوان را یدک می کشیدند. پس از جانی خان، فرزند ارشدش محمدعلی خان جانشین وی شد. با اینکه محمدعلی خان همواره مریض بود و بیشتر ازباغ ارمشیرازایل را رهبری می نمود، قدرت خارق العاده به دست آورد. نه تنها قشقایی ها بلکه دیگر ایل های مهم فارس از جلمهبهارلو،آینالوو نفر نیز تحت اقتدار او بودند. او همچنین روابط خوبی باقاجارهابرقرار کرد، با دخترحسین علی میرزا فرمانفرماحاکم فارس ازدواج کرد و همچنین تصمیم داشت که یکی از دخترانمحمد شاهقاجار را به ازدواج یکی از پسرانش در آورد. اما در نهایت بهتهرانفراخوانده شد و مجبور به اقامت در دربار شد.

محمدعلی خان در اوایل سلطنتناصرالدین شاهبه شیراز بازگشت و سه سال بعد درگذشت و برادرش، محمد قلی خان، که البته قدرتش به خاطر ثبات دولت مرکزی محدودتر بود، جانشین وی شد.در ۱۸۵۰ میلادی پنج محلهنعمتیشیراز به ضدیت با خانوادهحاج ابراهیم کلانترکه قدرت آنها در پنج محلهنعمتینهفته بود برخاستند و با قشقایی ها متحد شدند. همزمانبختیاری هاوبویر احمدی هابه خاطر درگیری های داخلی از مقابله با قشقایی ها بازماندند و می رفت که قشقایی ها قدرت برتر فارس شوند.قاجاریانکه بیمناک شده بودند به پسر بزرگحاج ابراهیم کلانتر، علی محمد خان عنوان قوام الملکی دادند و وی را حکمران فارس کردند و همچنین پنج ایلباصری،عرب، نفر، بهارلو و آینالو را با عنوان خمسه متحد کردند و ایلخانی اش را به قوام دادند تا مقابل قشقایی ها بایستند.با مرگ محمدقلی خان پسر دائم الخمرش سلطان محمد جای وی را گرفت. در دوران ریاست ضعیف او ایل با بزرگترین بحرانش، قحطی ۱۸۷۰ روبرو شد. با اینکه وی تا زمان مرگش عنوان ایلخانی را حفظ کرد اما عملاً کاره ای نبود و خان های سطح پایین تر قدرت را در دست داشتن و این آغازی شد بر از هم پاشیدگی ایل. به علاوه حدود ۵۰۰۰ خانوار قشقایی بهایل بختیاریپیوستند، به همین تعداد جذبایلات خمسهشدند و حدود ۴۰۰۰ نفر نیز در روستاهای مختلف یکجانشین شدند.

تنها زمانی کهاسماعیل خان صولت الدولهدر ۱۹۰۴ ایلخان شد، قشقایی ها دوباره قدرت و همبستگی پیشینشان را به دست آوردند. در این دوران ایران توسطمظفرالدین شاهکه بسیار بیمار بود اداره می شد و قدرت دولت مرکزی به طور پیوسته در حال کاهش بود. در شیراز صولت الدوله کنترل بیشتر سرزمین های عشایری را به دست داشت، در حالی که رقیبش قوام قدرتش را در شیراز حفظ کرده بود.

دوران مشروطه

اسماعیل خان قشقاییمعروف به صولت الدوله

درانقلاب مشروطهفارستبدیل به عرصه آشوب بی سابقه دو گروه رقیب، برای تسلط به آن شده بود. در آغاز، در پی حمایتخاندان قواماز سلطنت طلبان، قشقایی ها در صف حامیان مشروطه درآمدند. بعدتر کهبختیاری هابر تهران تسلط پیدا کردند و قوام درکنار آنها قرار گرفت،صولت الدولهاتحادی ضد بختیاری و ضد قوامی باشیخ خزعلوصدر الاشرافوالیپشت کوهبرقرار کرد که بهاتحاد جنوبمعروف شد.

جنگ داخلی درفارسبا شدتی بیشتر در گرفت زیرابریتانیانیز در آن دخالت می کرد. بریتانیایی ها که انحصارنفترا درخوزستاندر دست داشتند ازاتحاد جنوباحساس خطر می کردند. آنها همچنین از راهزنی های بسیار و عوارض زیادی که نیروهای عشایری در جادهبوشهر-شیراز(که شریان اصلیتجارتبریتانیا در ایران بود) طلب می کردند بیمناک شده بودند. چون این راه از میان زمین های قشقایی ها می گذشت بازرگانان بریتانیاییصولت الدولهرا مقصر می دانستند. از همین روکنسولگریبریتانیا درشیرازبه یکی از کانون های هوادارقوامدر شیراز تبدیل شد. در ژوئیه ۱۹۱۱ زمانی که نیروهای قشقایی همراه نیروهای فرماندار هوادار قشقایی،ناظم السلطنه، به طور ناگهانی به مواضع قوام در تمام شهر یورش بردند، آشفتگی در فارس به اوج خود رسید. درجنگ جهانی اول، فارس بار دیگر به آشفته بازار تبدیل شد. زمانی که انور پاشا اعلام جهاد کرد،عثمانی هاوآلمانی هابر این باور بودند کهمسلمانانازشمال آفریقاتا شمالهندوستانعلیهمتفقینقیام خواهند کرد وایرانوافغانستانبی طرف مجبور به طرفداری از ایشان خواهند شد.آلمانی هادر نظر داشتند که عوامل گسترده ای را به این دو کشور بفرستند، اما زمانی که طرح آنگونه که می خواستند پیش نرفت در آخر آلمانی ها تنها دو گروه کوچک از عواملشان را بهایرانوافغانستانفرستادند.

عوامل فرستاده شده به ایران راویلهلم واسموس، کنسول سابقآلماندربوشهررهبری می کرد و روابط دوستانه ای با سران عشایری پیدا کرده بود. در بهار ۱۹۲۵ واسموس به عنوان کنسول آلمان روانهشیرازشد. در راهش در جنوب فارس، انگلیسی ها دو دستیار آلمانی و تجهیزاتش، به ویژه رمزهای سری اش را گرفتند. با همه اینها، در سه سال بعد، او چنان در محدوده بزرگی از درگیری ها تاثیر گذاشت، که دیگران به او لقب لرنس آلمانی را دادند. علی رغم پیروزی های زیاد واسموس، هواداران اصلی اش درتنگستانودشتستانخیلی از شیراز دور بودند تا به او یاری رسانند. همین سبب شد که نیروهای قوام الملک به سمت شیراز پیشروی کنند و علی رغم کشته شدن قوام در راه، پسرش با کمک افسران آنگلوفیلژاندارمریشیراز را فتح کرد. پس از آن برای جلوگیری از هرگونه کودتای طرفدارانآلماننیرویی جدید از افسران انگلیسی و سربازانایرانیبه نام پلیس جنوب تشکیل شد. پس از آن بود که واسموس در پی ایجاد نیرویی جدید با اتحادکلانتر کازرونو ایلخان قشقایی برآمد.صولت الدولهبا کینه ای که از انگلیسی ها به خاطر حمایتشان از قوام و همچنین تشکیلپلیس جنوبداشت، از این اتحاد استقبال کرد. صولت الدوله به سرعت علیه انگلیسی ها وارد جنگ شد اما به زودی دریافت که توان نیروهای ایلش را دست بالا گرفته است. در می۱۹۱۸ نیروی بزرگی از قشقایی هایی به دسته ای از نیروهایپلیس جنوبدرخانه زنیانیورش بردند. نیروهای انگلیسی به سرعت برای کمک وارد میدان شدند و نبردی سنگین بین دو طرف در گرفت. در این نبرد قشقایی ها بسیار بیش از بریتانیایی ها بودند با این حال قاطعانه دفع شدند. با فروکش کردن آتشجنگدراروپا،واسموسنیز بهقمرفت که البته در آنجا توسط بریتانیایی ها دستگیر شد.

دوران پهلوی اول

در دوره پادشاهیرضاشاه، قشقایی ها از سختی های بسیاری آسیب دیدند. در سال ۱۹۲۶صولت الدولهو پسر بزرگشناصرخانبه عنوان نمایندگانمجلسجدید بهتهرانفراخوانده شدند، اما به زودی دریافتند که در حقیقت زندانیان شاه هستند. آنها وادار به همکاری با دولت مرکزی در خلع سلاح ایل قشقایی شدند. پس از آن از مصونیت نمایندگی شان خلع شده و روانه زندان شدند. در همین حال فرماندهان نظامی، در راس طوایف مختلف قشقایی قرار گرفتند، ایلیاتی ها وادار به پیروی از قانون بسیار منفورخدمت اجباریشاه شدند و نظام جدید مالیاتی ای به اجرا گذاشته شد که همواره مورد سوء استفاده ماموران فاسد مالیاتی بود.

صولت الدوله قشقایی (ایستاده از سمت چپ نفر پنجم باکلاه پهلوی) در تبعید تهران (بهمن ۱۳۰۹) در کنار گروهی از رجال پهلوی

در بهار ۱۹۲۹، خشم ایلیاتی ها که با وحشیگری های حاکمان نظامی شعله ورتر شده بود، سبب قیامی سراسری در جنوب ایران با مرکزیت قشقایی ها شد. پس از چندین ماه زد و خورد، دولت مرکزی عهدنامه متارکه ای را امضا کرد که بنا بر آن می بایستصولت الدولهوناصرخاندوباره به عضویتمجلسدر می آمدند، فرماندهان نظامی، طوایف را ترک می کردند وعفو عمومیصادر می شد. با این حالرضاشاهمصمم به پایان دادن به نظام کوچ نشینی در ایران شد و همانگونه که اولرها،کردهاوعرب هارا شکست داده بود در آخر موفق به شکست قشقایی ها شد. در ۱۹۳۲ قشقایی ها دست به قیام دیگری زدند که بیهوده بود. در ۱۹۳۳ صولت الدوله در یکی از زندان هایرضاشاهکشته شد. کمی بعد از آن، شاه تصیم بهتخته قاپوکردن عشایر از طریق بستن مسیرهای کوچشان به وسیله ارتش نوین و مکانیزه اش گرفت. این سیاست کوته بینانه عشایر را به کشاورز تبدیل نکرد و تنها باعث گرسنه ماندنشان شد.تخته قاپو کردن ایلات کوچرو نه به خاطر بهبود زندگی ایشان که به منظور برقراری امنیت و اهداف سیاسی صورت گرفت، اسکان اجباری خسارات جانی فراوان در پی داشت و دامlrm;های بسیاری از بین رفتند. همچنین ایلاتی که از کشاورزی سررشته نداشتند مجبور به کشاورزی شدند.و شاید حق باویلیام داگلاسباشد که نوشته:<<اگر چند دهه شرایط به همین گونه باقی می ماند، اینان از صحنه گیتی پاک می شدند>>

پس از اشغال ایران توسط متفقین

ناصرخان قشقاییدر چادر مخصوصlrm;اش

پس ازاشغال ایران در جنگ جهانی دوم، زمانی کهرضاشاهاز سلطنت استعفا داد،ناصرخانو برادرشخسروخانازتهرانگریختند و با شتاب به سویفارسرفتند. ناصرخان خود را ایلخان نامید، کنترل تمامی اراضی ایل قشقایی را به دست گرفت و دستور به از سرگیری کوچ داد. اوانگلیسی هراسیو ماهی گرفتن از آب گلالود را از پدرش به ارث برده بود. با اطمینان از اینکه یورشآلمانی هابه سمتقفقازآغازی برای لشکرکشی شان بهایرانو آزادی ایران از دست انگلیسی ها منفور است، او نیز همچون پدرش تصمیم گرفت که در یک درگیری جهانی دیگر سمت آلمانی ها را بگیرد. در بهار ۱۹۴۲ زمانی که آگاه شد یکی از عوامل آلمانی به نامشولتسه هولتوسدر تهران پنهان شده است، به فارس فراخواندش. پس از آن هولتوس بهفیروز آبادآمد و مشاور نظامی ناصرخان شد.همزمان دو تن از برادران ناصرخان به نام هایملک منصورخانومحمدحسین خانکه در انگلستان تحصیل می کردند بهآلمانرفته بودند و به عضویتارتش آلماندر آمده بودند. به تصور قشقایی ها در صورت پیروزی آلمان بر متفقین،ناصر خانبه عنوان مدعی اصلی تاج و تختایرانمطرح می شد و حتی در بین قشقایی ها شایع شده بود کههیتلر، ناصر خان را به عنوان پادشاه ایران برگزیده است.انگلیسی ها که از اتحاد ارتشیان هوادارآلمانبا قشقایی ها (اتحاد میلیون ایران) بیمناک شده بودند، نخست کوشیدند با پیشنهاد پرداخت پنج میلیون تومان وجه نقد و حمایت از خودمختاری قشقایی ها با آنها کنار بیایند. پس از نتیجه ندادن مذاکرات، انگلیسی هاسرلشکر زاهدیرا ازاصفهانربوده بهفلسطینتبعید کردند، قوام الملک را به حرکت واداشتند و دولت ایران را وادار کردند تاسپهبد شاه بختیرا فرمانده نیروهای جنوب و به استانداری فارس منسوب کند.شاه بختی قصد داشت با استقرار نیرو و بمباران مسیرهای کوچ، قشقایی ها را به بیابان ها براند که با عبور قشقایی ها از مسیرهای صعب العبور کوهستانی ناکام ماند.جنگ در اردیبهشت ۱۳۲۲ با حمله نیروهای تحت فرمان شاه بختی به قشقایی ها آغاز شد. در آغاز قشقایی ها پیروزی های زیادی به دست آوردند اما با یورش نیروهایایل خمسهبه رهبری قوام که توسط انگلیسی ها تجهیز شده بودند ورق برگشت و ناصرخان دستور عقب نشینی داد.

سواران قشقایی در سال ۱۳۲۵

نبرد بعدی درسمیرماتفاق افتاد، ستون نظامی ای که به رهبری سرهنگحسنعلی شقاقیو به درخواست سپهبد شاه بختی به سمیرم اعزام شده بودند، علی رغم میل شقاقی، با دستور از بالا وادار به جنگ با قشقایی ها و متحدانبویر احمدیشان شدند، جنگی که نتیجه اش شکست سنگین نیروهای دولتی بود. این شکست هم روحیه ارتش را خراب کرد و هم مخالفان جنگ در مرکز را قدرت بخشید، حتی نوبخت نمایندهفسادر مجلس،علی سهیلینخست وزیر وامیراحمدیوزیر جنگ را به خاطر لشکرکشی ارتش به منطقه قشقایی و کشتار مردم-که مغایر با اصل ۶۱ متمم قانون اساسی محسوب می شد- برای استیضاح به مجلس فراخواند که البته با دستگیری نوبخت توسط انگلیسی ها ناکام ماند. این حوادث سبب شد که شاه بختی و قوام به سرعت فارس را ترک کنندسرلشکر جهانبانیبا حضورمرتضی قلی خان بختیاریو یک افسر انگلیسی به نامکلنل رابرتپیمان صلحی را با قشقایی ها به امضا رساند که به موجب آن، مقرر گردید قشقایی ها خودمختاری خود را حفظ کنند، در عوض سلاح های غنیمتی ارتش از سوی قشقایی ها باز گردانده شود و از ناآرامی ایلات جلوگیری به عمل آید. همچنینخسرو خانبه ریاست ایل منصوب گردید و به ناصر خان هم اجازه داده شد تا به عنوان نمایندهفیروز آباد، به مجلس برود.در این بین نیروهایاس اسکه از عدم پذیرش پیشنهادشان به برادران قشقایی برای پیوستن به این نیرو عصبانی بودند به آنها تهمت جاسوسی زدند و دستگیرشان کردند، البته با فشارارتش آلمان،هیتلردستور آزادیشان را داد. از سوی دیگر عوامل آلمان که نتوانسته بودند ناصرخان را به برهم زدن توافقنامه راضی کنند مخفیانه با تلگراف ازآلمانخواستند که با نگاه داشتن برادران قشقایی به عنوان گروگان، ناصرخان را تحت فشار بگذارند که البته به خاطر اینکه قبل از رسیدن تلگراف، برادران برای آمدن به ایران بهترکیهرفته بودند، ناکام ماندند.این دو برادر هنگامی که می خواستند از مرزعراقوارد ایران شوند توسط نیروهای انگلیسی بازداشت شده بهقاهرهمنتقل شدند. انگلیسی ها ناصرخان را تهدید کردند که در صورت عدم پس دادن ماموران آلمانی، برادرانش را به جرم همکاری با متحدین اعدام خواهند کرد و همچنین قشقایی ها را به صورت مستقیم مورد حمله قرار خواهند داد. تحت این فشارها ناصرخان مجبور به پذیرش پیشنهاد انگلیسی ها شد.

در ۱۹۴۶، هم زمان با ماجرایحکومت ملی آذربایجان، خیزش عشایری دیگری در جنوب رخ داد، البته این بار به تشویق دولت مرکزی. نخست وزیرقوامکه از سمتشوروی هابرای واگذاریامتیاز نفت شمالو پذیرش سهتودهای در کابینه اش بود، به این نتیجه رسید که یک شورش ضدشورویدر جنوب می تواند این فشار را کاهش دهد. ناصرخان البته به تشویق زیادی نیاز نداشت، هم از شوروی ها به اندازه انگلیسی ها تنفر داشت، هم حساب کرده بود که در صورتی که قوام سقوط کند، خودش به عنوان جایگزینی رهبری اتحاد بزرگ ضد کمونیستی مطرح خواهد بود. البته ناصرخان غیر از اینها به بهبود شرایط فارس نیز می اندیشید، برای همین در سپتامبر ۱۹۴۶ بزرگان عشایر و روحانی فارس را درچنار راهدارگرد هم آورد و جریان ملی <<سعدون>> را راه اندازی کرد. از جمله خواست های مهم این جریان، تعویض تمامی اعضای کابینه به غیر ازقوام، اختصاص دو سوم مالیات هایاستان فارسبه خود استان، تشکیل سریع شوراهای استانی و افزایش نمایندگان استان فارس درمجلسبود.

زمانی که خواست های این جریان پذیرفته نشد، عشایر ازخوزستانتاکرماندست به شورش زدند و قشقایی هاکازرونوآبادهرا تصرف کردند. اینها سبب شد که نخست وزیر خواست های این جریان را بپذیرد، کابینه اش را تغییر دهد و حتی خسروخان را به عنوان نماینده حزبش به مجلس ببرد. بین سال های ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۳ ایل قشقایی رونقی یافت که تا آن زمان تجربه اش نکرده بود. ایل به بیشترین خودمختاری رسیده بود و توسط <<چهار برادر>> رهبری می شد.ناصرخانوملک منصورخانبه عنوان رهبران عشایری در فارس بودند وخسروخانومحمدحسین خانخواسته های اتحادیه را در مرکز پیگیری می کردند.

نهضت ملی شدن نفت

دکتر مصدقدر کنارمحمد حسین قشقاییوخسرو قشقاییبعد ازقیام سی تیر

در جریان ملی شدن نفت برادران قشقایی همگی از مصدق، حمایت گسترده ای کردند. قشقایی ها از زمان والی گری مصدق در فارس با او ارتباط دوستانه ای داشتند به همین خاطر و همچنین به خاطر مبارزه همیشگی شان باپهلوی ها، برادران قشقایی به عضویتجبهه ملیدرآمدند. در بررسی قراردادگس-گلشائیانخسرو قشقاییبه عنوان منشی مصدق مشغول بود. در کمیسیون نفت برای بررسی ملی شدن نفت نیز وی تلاش های بسیاری در کنار مصدق کردبا آغاز نخست وزیری مصدق تحرکات قشقایی ها نیز گسترده تر شد، در ۱۳۳۰ خسرو و ناصر قشقایی بهآمریکاسفر کردند و به وسیله مطبوعات و محافل سیاسی آن کشور سعی در نشان دادن حقانیت ایران کردند.همچنین در دی ماه همان سال دکتر مصدق ازناصر قشقاییکه برای بیماری پسرش به آمریکا رفته بود خواست که برای نفت ایران بازاریابی کند، وی نیز خریدارانی یافت که البته چون خرید را منوط به توصیه دولت آمریکا کرده بودند نتیجه ای نداد. وی در این سفر مصاحبه هایی نیز انجام داد و وزیر خارجه آمریکا را به طرفداری ازانگلیسی هامتهم نمود و اظهار کرد در صورت حمله هر قدرت خارجی به ایران ایل قشقایی به جنگشان خواهد رفت. همین صحبت ها انگلیسی ها و دربار را واداشت تا دست به تحریکاتی علیه قشقایی ها بزنند و شایع شود که قشقایی ها قصد شورش در برابر دولت دارند. برای پایان دادن به این مسائل ناصرخان در سخنرانی ای درمجلس سناحمایت همه جانبه اش را از مصدق اعلام کرد و در نامه ای به مصدق اظهار داشت که حاضر است یک سوم زمین های کشاورزی اش را در اختیار دولت بگذارد تا صرف هزینه های جاری دولت شود. درقیام سی تیر۱۳۳۱ مردم را به قیام دعوت نمودند و همچنین تهدید کردند که برای حمایت از مصدق در فارس به پادگان شیراز حمله خواهند نمود.پس از سی تیر نیز ارتش به اقداماتی علیه ایل قشقایی دست زد که ناصر قشقایی ارتش را متهم کرد که برای حفاظت از منافع انگلیسی ها وارد عمل شده است، البته با پیگیری های مصدق این تنش ها پایان یافت. در جریان اختلاف میان اعضایجبهه ملیبرادران قشقایی در کنار مصدق ماندند و تلاش بسیاری برای کنار آمدن اعضای جبهه انجام دادند.در ۲۷ فروردین ۱۳۳۲ زمانی که اعضایحزب برادرانکه مخالف مصدق بودند به دفتراصل چهاردر شیراز حمله کردند، کارمندان آمریکایی آن به یاریمحمد بهمن بیگیبهباغ ارمشیراز منتقل شدند و مورد حمایت قشقایی ها قرار گرفتند، همچنین ناصرخان تعدادی زیادی از تفنگچیان قشقایی را برای حمایت از ایشان به شیراز فرستاد. در این دوران انگلیسی ها که از قشقایی ها بیمناک شده بودند دست به تحریک ایلات دیگر برای مقابله با قشقایی ها زدند که با هوشیاری ناصرخان نتیجه نداد.

در جریان کودتاشاهمی خواست به شیراز برود تا از پایتخت دور باشد، اماکرمیت روزولتبا بیان اینکه <<قشقایی ها بدترین دشمنان تاج و تخت شاه>> هستند وی را روانه سواحلخزرکرد.قشقایی ها تمامی پیشنهادهایی را که کودتاگران برای جلب نظر ایشان داده بودند رد کردند. هنگام کودتا نیز به مصدق پیشنهاد دادند که همراه ایشان به فارس بیاید تا از او حمایت کنند اما دکتر مصدق پیشنهادشان را نپذیرفت و تسلیم دولت شد. برادران قشقایی به سرعت به فارس بازگشتند.ناصرخان به ایل آماده باش داد و در تلگرافیسرلشکر زاهدیرا نکوهش کرده به او پیشنهاد داد به ملت بپیوندد و از شاه و انگلیسی ها دوری کند. از سوی دیگر هواپیماهای ارتش نیز با پخش اعلامیه هایی در میان ایل قشقایی آنها تهدید کردند که در صورت قیام از زمین و هوا سرکوب خواهند شد.تلاش های آمریکایی ها و سرلشکر زاهدی میان قشقایی ها را به هم زد و باعث شد که از حمله بهشیرازباز بمانند. جدایی عده ای از کلانتران ایل از برادران قشقایی ضربه سختی به قدرت و روحیه ایل زد و منجر به پراکندگی نیروهایشان شد. اسنادسفارت آمریکا در تهرانمحمد بهمن بیگیرا به خاطر اختلافی که باخسرو قشقاییداشت در این ماجرا موثر می داند. ناصرخان که دیگر مقاومت را بی فایده می دید راهی تهران شد و در ادامه، شاه برادران قشقایی را به خارج تبعید کرد.

فروپاشی ایل

پس از تبعید برادران قشقایی دولت سیاستی نو را برای واداشتن قشقایی ها به زندگی شهرنشینی در پیش گرفت. کمیابیمراتع، توسعهسرمایه داری، محدودیت های ایجاد شده توسط دولت و تضعیف نهادهای طایفه ای اختلالات گسترده ای پدیدآورد که زندگیعشایریرا ناممکن می ساخت، همه اینجا سبب شد که هزاران ایلیاتی دست به مهاجرت به شهرهایی چونشیراز،آبادان،بوشهرواهوازبزنند و به عنوان کارگر درصنایع نفتو کارخانجات مشغول به کار شوند. تغییر در شیوه زندگی، مهمترین عامل مقابل کنترل مستقیم دولت بر قشقایی ها یعنی اتحاد ایشان را از بین برد چنانچه در ۱۹۶۳ اعلام کرد که دیگر ایلی وجود ندارد و چنان بر پیروزی خویش مطمئن شده بود که اجازه اقامت ملک منصورخان و محمدحسین خان را در ایران و در جایی خارج از فارس را داد.

به نقل ازرنگواره های یکرنگ
ایل بزرگ قشقایی...
ما را در سایت ایل بزرگ قشقایی دنبال می کنید

برچسب : تاریخچه ایل قشقایی,تاریخچه ایل قشقایی شیراز,تاريخچه ايل قشقايي,تاریخچه ی ایل قشقایی,تاریخچه پیدایش ایل قشقایی,تاریخ ایل بزرگ قشقایی,تاریخ پیدایش ایل قشقایی,تاریخ گمشده ایل قشقایی,تاریخ ایل قشقایی در ایران,دانلود تاریخچه ایل قشقایی, نویسنده : cmirzaie9 بازدید : 527 تاريخ : دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت: 13:12